بازار آزاد

  • 2021-01-10

Free Market

"بازار F ree" یک اصطلاح خلاصه برای مجموعه ای از مبادلات است که در جامعه انجام می شود. هر مبادله به عنوان یک توافق داوطلبانه بین دو نفر یا بین گروه هایی از مردم که توسط نمایندگان نمایندگی می شوند انجام می شود. این دو فرد (یا عامل) دو کالای اقتصادی، یا کالاهای ملموس یا خدمات نامشهود را مبادله می کنند. بنابراین، وقتی روزنامه‌ای را از فروشنده‌ای به قیمت پنجاه سنت می‌خرم، من و فروشنده دو کالا را مبادله می‌کنیم: پنجاه سنت را رها می‌کنم، و روزنامه‌فروش روزنامه را رها می‌کند. یا اگر برای یک شرکت کار می کنم، خدمات کار خود را با توافق دوجانبه با حقوق پولی مبادله می کنم. در اینجا شرکت توسط یک مدیر (یک عامل) با اختیار استخدام نمایندگی می شود.

هر دو طرف مبادله را انجام می دهند زیرا هر یک انتظار دارند از آن سود ببرند. همچنین، هر یک دفعه بعد (یا از انجام آن امتناع می ورزد) مبادله را تکرار می کند زیرا انتظارات او در گذشته نزدیک درست (یا نادرست) ثابت شده است. تجارت، یا مبادله، دقیقاً به این دلیل است که هر دو طرف سود می برند. اگر آنها انتظار سود نداشتند، با مبادله موافقت نمی کردند.

این استدلال ساده استدلال بر ضد تجارت آزاد را رد می کند که نمونه دوره «مرکانتیلیستی» اروپای قرن شانزدهم تا هجدهم است و به طور کلاسیک توسط مقاله نویس مشهور فرانسوی قرن شانزدهم مونتین توضیح داده شده است. مرکانتیلیست ها استدلال می کردند که در هر تجارتی، یک طرف می تواند فقط به قیمت دیگری سود ببرد - که در هر معامله یک برنده و یک بازنده، یک "استثمارگر" و یک "استثمار شونده" وجود دارد. ما فوراً می‌توانیم اشتباه را در این دیدگاه هنوز هم محبوب ببینیم: تمایل و حتی اشتیاق به تجارت به معنای سود بردن هر دو طرف است. در اصطلاحات تئوری بازی مدرن، تجارت یک موقعیت برد-برد، یک بازی «جمع مثبت» است تا یک بازی «جمع صفر» یا «جمع منفی».

چگونه هر دو طرف می توانند از تبادل سود ببرند؟هر کدام برای دو کالا یا خدمات ارزش متفاوتی قائل هستند و این تفاوت‌ها زمینه را برای مبادله فراهم می‌کند. من مثلاً با پول در جیب راه می روم اما روزنامه ندارم. از طرف دیگر، فروشنده روزنامه، روزنامه های زیادی دارد، اما مشتاق به دست آوردن پول است. و بنابراین، با پیدا کردن یکدیگر، ما به یک معامله دست می زنیم.

دو عامل شرایط هر توافق را تعیین می کند: اینکه هر شرکت کننده چقدر برای هر کالای مورد نظر ارزش قائل است و مهارت های چانه زنی هر شرکت کننده. اینکه چند سنت با یک روزنامه مبادله خواهد شد، یا چند کارت بیس بال میکی مانتل با بیب روث تعویض می شود، به همه شرکت کنندگان در بازار روزنامه یا بازار کارت بیسبال بستگی دارد - به این که هر کدام چقدر کارت ها را در مقایسه با کارت های بیس بال ارزش می دهند. کالاهای دیگری که می توانست بخرد. این شرایط مبادله که «قیمت‌ها» نامیده می‌شوند (روزنامه‌ها بر حسب پول، یا کارت‌های بیب روث بر حسب مانتوهای میکی)، در نهایت بر اساس تعداد روزنامه‌ها یا کارت‌های بیس‌بال در بازار تعیین می‌شوند. خریداران این کالاها را به طور مطلوب ارزیابی می کنند - به طور خلاصه، با تعامل عرضه آنها با تقاضا برای آنها.

با توجه به عرضه یک کالا، افزایش ارزش آن در ذهن خریداران، تقاضا برای کالا را افزایش می دهد، پول بیشتری برای آن پیشنهاد می شود و قیمت آن افزایش می یابد. اگر ارزش و در نتیجه تقاضا برای کالا کاهش یابد، عکس این امر اتفاق می افتد. از سوی دیگر، با توجه به ارزیابی یا تقاضای خریداران برای یک کالا، در صورت افزایش عرضه، هر واحد عرضه - هر کارت بیسبال یا قرص نان - از ارزش خود پایین می‌آید و در نتیجه قیمت کالا کاهش می‌یابد.. اگر عرضه کالا کاهش یابد، عکس این امر اتفاق می افتد.

پس بازار صرفاً یک آرایه نیست. این یک شبکه بسیار پیچیده و متقابل از مبادلات است. در جوامع بدوی، مبادلات همه به صورت مبادله ای یا مبادله مستقیم است. دو نفر مستقیماً دو کالای مفید مانند اسب برای گاو یا مانتو میکی برای بیب روث معامله می کنند. اما همانطور که یک جامعه توسعه می یابد، یک فرآیند گام به گام سود متقابل شرایطی را ایجاد می کند که در آن یک یا دو کالای بسیار مفید و ارزشمند در بازار به عنوان واسطه مبادله غیرمستقیم انتخاب می شوند. این پول-کالا، عموماً اما نه همیشه طلا یا نقره، پس از آن نه تنها به خاطر خود، بلکه حتی بیشتر برای تسهیل مبادله مجدد با کالای مورد نظر دیگر مورد تقاضا قرار می گیرد. پرداخت پول به کارگران فولاد نه با میله های فولادی، بلکه با پول بسیار آسان تر است، که کارگران می توانند با آن هر آنچه را که می خواهند بخرند. آنها مایل به پذیرش پول هستند زیرا از تجربه و بینش می دانند که سایر افراد جامعه نیز آن پول را در پرداخت می پذیرند.

شبکه مدرن و تقریبا بی نهایت مبادلات، یعنی بازار، با استفاده از پول ممکن می شود. هر فردی درگیر تخصص یا تقسیم کار می شود و آنچه را که در آن بهترین است تولید می کند. تولید با منابع طبیعی آغاز می شود و سپس اشکال مختلف ماشین آلات و کالاهای سرمایه ای آغاز می شود تا در نهایت کالا به مصرف کننده فروخته می شود. در هر مرحله از تولید از منابع طبیعی تا کالای مصرفی، پول به طور داوطلبانه با کالاهای سرمایه ای، خدمات نیروی کار و منابع زمین مبادله می شود. در هر مرحله از راه، شرایط مبادلات، یا قیمت ها، توسط تعاملات داوطلبانه عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان تعیین می شود. این بازار "رایگان" است زیرا انتخاب ها در هر مرحله آزادانه و داوطلبانه انجام می شود.

بازار آزاد و سیستم قیمت آزاد کالاها را از سراسر جهان در دسترس مصرف کنندگان قرار می دهد. بازار آزاد همچنین بیشترین دامنه ممکن را در اختیار کارآفرینانی قرار می‌دهد که سرمایه‌ای را برای تخصیص منابع به‌منظور ارضای خواسته‌های آتی توده‌ی مصرف‌کنندگان به بهترین نحو ممکن به خطر می‌اندازند. پس انداز و سرمایه گذاری می تواند کالاهای سرمایه ای را توسعه دهد و بهره وری و دستمزد کارگران را افزایش دهد و در نتیجه استاندارد زندگی آنها را افزایش دهد. بازار رقابتی آزاد همچنین به نوآوری‌های فن‌آوری پاداش می‌دهد و آن را تحریک می‌کند که به نوآور اجازه می‌دهد تا در برآوردن خواسته‌های مصرف‌کننده به روش‌های جدید و خلاقانه، شروع کند.

نه تنها سرمایه گذاری تشویق می شود، بلکه شاید مهمتر از آن، سیستم قیمت و انگیزه های سود و زیان بازار، سرمایه گذاری سرمایه و تولید را به مسیرهای مناسب هدایت می کند. شبکه‌های پیچیده می‌توانند همه بازارها را به هم متصل کرده و «پاک‌سازی» کنند تا در هیچ نقطه‌ای از سیستم تولید کمبودها و مازادهای ناگهانی، پیش‌بینی نشده و غیرقابل توضیحی وجود نداشته باشد.

اما مبادلات لزوما رایگان نیستند. خیلی ها مجبور هستند. اگر دزدی شما را تهدید کرد که «پول یا جانتان» پرداخت شما به او اجباری است و داوطلبانه نیست و او به هزینه شما سود می برد. این دزدی است و نه بازارهای آزاد که در واقع از مدل مرکانتیلیستی پیروی می کند: دزد به قیمت زورگیران سود می برد. استثمار نه در بازار آزاد، بلکه در جایی اتفاق می‌افتد که زورگیر قربانی خود را استثمار می‌کند. در درازمدت، اجبار یک بازی با جمع منفی است که منجر به کاهش تولید، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری می‌شود. موجودی سرمایه تمام شده؛و کاهش بهره وری و استانداردهای زندگی برای همه، شاید حتی برای خود زورگیران.

حکومت، در هر جامعه ای، تنها نظام قانونی اجبار است. مالیات یک مبادله اجباری است و هر چه بار مالیات بر تولید سنگین تر باشد، احتمال تزلزل و کاهش رشد اقتصادی بیشتر می شود. سایر اشکال اجبار دولت (مانند کنترل قیمت یا محدودیت هایی که از ورود رقبای جدید به بازار جلوگیری می کند) مبادلات بازار را مختل و فلج می کند، در حالی که سایر اشکال (ممنوعیت اعمال فریبکارانه، اجرای قراردادها) می توانند مبادلات داوطلبانه را تسهیل کنند.

نهایت اجبار حکومت، سوسیالیسم است. تحت برنامه ریزی مرکزی سوسیالیستی، هیئت برنامه ریزی سوسیالیستی فاقد یک سیستم قیمت برای زمین یا کالاهای سرمایه ای است. همانطور که حتی سوسیالیست هایی مانند رابرت هایلبرونر هم اکنون اعتراف می کنند (به سوسیالیسم مراجعه کنید)، بنابراین هیئت برنامه ریزی سوسیالیستی راهی برای محاسبه قیمت ها یا هزینه ها یا سرمایه گذاری سرمایه ندارد تا شبکه تولید به هم متصل شود و پاک شود. تجربه اتحاد جماهیر شوروی سابق، جایی که برداشت گندم به نحوی نتوانست به فروشگاه‌های خرده‌فروشی راه پیدا کند، نمونه‌ای آموزنده از عدم امکان راه‌اندازی یک اقتصاد پیچیده و مدرن در غیاب بازار آزاد است. نه انگیزه و نه وسیله‌ای برای محاسبه قیمت‌ها و هزینه‌های ماشین‌های قیف برای رسیدن به گندم، برای کارخانه‌های آرد برای دریافت و پردازش آن، و غیره از طریق تعداد زیادی از مراحل مورد نیاز برای رسیدن به مصرف‌کننده نهایی در مسکو یا سوردلوفسک وجود نداشت.. سرمایه گذاری در گندم تقریباً به هدر رفت.

سوسیالیسم بازار در واقع یک تناقض است. بحث مد روز از سوسیالیسم بازار اغلب یک جنبه مهم بازار را نادیده می گیرد: وقتی دو کالا مبادله می شود، آنچه واقعاً مبادله می شود، عنوان مالکیت در آن کالاها است. وقتی روزنامه‌ای را به پنجاه سنت می‌خرم، من و فروشنده در حال مبادله عنوان ملکی هستیم: مالکیت پنجاه سنت را می‌سپارم و به فروشنده اخبار می‌دهم و او نیز مالکیت روزنامه را به من می‌سپارد. دقیقاً همان روند خرید خانه پیش می‌آید، با این تفاوت که در مورد روزنامه، مسائل بسیار غیررسمی‌تر است و می‌توان از فرآیند پیچیده اسناد، قراردادهای محضری، نمایندگی، وکالت، دلال رهن و... اجتناب کرد. اما ماهیت اقتصادی این دو معامله ثابت است.

این بدان معناست که کلید موجودیت و شکوفایی بازار آزاد جامعه ای است که در آن حقوق و عناوین مالکیت خصوصی محترم شمرده شود، از آن دفاع شود و ایمن بماند. از سوی دیگر، کلید سوسیالیسم، مالکیت دولت بر ابزار تولید، زمین و کالاهای سرمایه ای است. بنابراین، در سوسیالیسم، هیچ بازاری در زمین یا کالاهای سرمایه ای که شایسته این نام باشد، وجود ندارد.

برخی از منتقدان بازار آزاد استدلال می‌کنند که حقوق مالکیت با حقوق «بشر» در تضاد است. اما منتقدان متوجه نمی‌شوند که در یک سیستم بازار آزاد، هر شخص حق مالکیتی بر شخص خود و کار خود دارد و می‌تواند برای این خدمات قراردادهای رایگان ببندد. برده داری حقوق اولیه مالکیت برده بر بدن و شخص خود را نقض می کند، حقی که مبنای حقوق مالکیت هر شخص بر اشیاء مادی غیرانسانی است. علاوه بر این، همه حقوق، حقوق بشر هستند، چه حق آزادی بیان و چه حق مالکیت یک فرد در خانه خود.

یک اتهام رایج علیه جامعه بازار آزاد این است که "قانون جنگل"، "سگ خوردن سگ" را وضع می کند، که همکاری انسانی برای رقابت را کنار می گذارد و موفقیت مادی را در مقابل ارزش های معنوی، فلسفه یا فعالیت های اوقات فراغت برتری می دهد.. برعکس، جنگل دقیقاً جامعه زورگویی، دزدی و انگلی است، جامعه ای که زندگی و استانداردهای زندگی را تخریب می کند. رقابت مسالمت‌آمیز بازار تولیدکنندگان و تامین‌کنندگان، فرآیندی عمیقاً مشارکتی است که در آن همه منتفع می‌شوند و استانداردهای زندگی همه در آن شکوفا می‌شود (در مقایسه با آنچه در یک جامعه غیرآزاد می‌شود). و موفقیت مادی بی‌تردید جوامع آزاد، رفاه عمومی را فراهم می‌کند که به ما امکان می‌دهد در مقایسه با جوامع دیگر از اوقات فراغت بسیار زیادی برخوردار شویم و به دنبال مسائل روحی باشیم. این کشورهای قهری هستند که فعالیت بازاری کمی دارند یا اصلاً فعالیتی ندارند - نمونه‌های قابل توجه در نیمه آخر قرن بیستم کشورهای کمونیستی بودند - که در آن ساییدگی زندگی روزمره نه تنها مردم را از نظر مادی فقیر می‌کند، بلکه روحیه آنها را نیز مرده می‌کند.

درباره نویسنده

موری ان. روثبارد که در سال 1995 درگذشت، استاد برجسته اقتصاد S. J. Hall در دانشگاه نوادا در لاس وگاس بود. او همچنین اقتصاددان برجسته اتریشی در نیمه آخر قرن بیستم بود. این مقاله کمی ویرایش شد تا منعکس کننده سقوط کشورهای مختلف کمونیستی باشد.

خواندن بیشتر

بالوه، فاوستینو. ملزومات اقتصاد. ایروینگتون آن هادسون: بنیاد آموزش اقتصادی، 1963.

میزس، لودویگ فون. آزادی اقتصادی و مداخله. ویرایش شده توسط Bettina Greaves. ایروینگتون-آن هادسون: بنیاد آموزش اقتصادی، 1990.

راکول، للولین جونیور، ویرایش. اقتصاد آزادی. آبرن، آلا.: موسسه لودویگ فون میزس، 1990.

روتبارد، موری ان. قدرت و بازار: دولت و اقتصاد. ویرایش 2d. کانزاس سیتی: شید، اندروز و مک میل، 1977.

Rothbard, Murray N. دولت با پول ما چه کرده است؟ویرایش 4آبرن، آلا.: موسسه لودویگ فون میزس، 1990.

مطالب مرتبط توسط Anthony de Jasay
سعی در بازار آزاد. قسمت اول. مقصر فرض شده

سرنا اولسارتی، فیلسوف جوان کمبریج، در معرفی کتاب اخیر خود 1 که بیشتر به مبارزه با برخی دفاع‌های اخلاقی از بازار آزاد اختصاص دارد، (به نظر می‌رسد کمی سرخورده) اظهار می‌کند که بازار در انواع مختلف آن اکنون در کل طیف سیاسی پذیرفته شده است. برای آینده قابل پیش بینی، این سوال مطرح می شود که "آیا باید بازار داشته باشیم؟"جدی بوجود نخواهد آمدآیا این دلیل بیشتر برای زیر سوال بردن اخلاقیات چیزی نیست که او آن را شکل "لجام گسیخته" بازار می نامد؟.

مطالب مرتبط توسط Anthony de Jasay
سعی در بازار آزاد. قسمت اول. مقصر فرض شده

سرنا اولسارتی، فیلسوف جوان کمبریج، در معرفی کتاب اخیر خود 1 که بیشتر به مبارزه با برخی دفاع‌های اخلاقی از بازار آزاد اختصاص دارد، (به نظر می‌رسد کمی سرخورده) اظهار می‌کند که بازار در انواع مختلف آن اکنون در کل طیف سیاسی پذیرفته شده است. برای آینده قابل پیش بینی، این سوال مطرح می شود که "آیا باید بازار داشته باشیم؟"جدی بوجود نخواهد آمدآیا این دلیل بیشتر برای زیر سوال بردن اخلاقیات چیزی نیست که او آن را شکل "لجام گسیخته" بازار می نامد؟.

  • نویسنده : غلامرضا نیکخواه
  • منبع : russianproscenium.online
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.