هر سرمایه گذار در سهام عادی با این چالش مواجه است که بداند چه زمانی باید خرید، فروش یا نگهداری کند. علاوه بر این، سرمایه گذار واقعی با این چالش متفاوت از یک سفته باز برخورد می کند. اما از آنجایی که من اطلاعات کمی در مورد سفته بازی (معامله یا زمان بندی بازار) دارم، این مقاله بر روی کمک به سرمایه گذاران واقعی که مایل به روشی معتبر و قابل اعتماد هستند که بتوانند به هنگام تصمیم گیری برای تصمیم گیری های مهم خرید، فروش یا نگهداری سرمایه گذاری اعتماد کرده و اجرا کنند، تمرکز خواهد کرد..
علاوه بر این، منطقاً نتیجه میشود که سرمایهگذاری واقعی مستلزم تمرکز جدی و درک جامع از ارزش واقعی هر کسبوکار مورد بررسی است. این مفهوم آخر به طور منطقی به مفهوم دوم گسترش می یابد که نشان می دهد سرمایه گذاران واقعی نیز سرمایه گذاران ارزشمندی هستند، حداقل در برخی سطوح. در نتیجه، اهمیت داشتن حداقل یک ایده معقول از آنچه که هر کسب و کاری که دارید، یا میخواهید در آینده داشته باشید، برای سرمایهگذاری موفق در بلندمدت ارزش دارد را بیشتر نشان میدهد.
با این حال، یک لایه پیچیدگی اضافی وجود دارد که برای مفهوم شناسایی ارزش واقعی یک تجارت اعمال می شود. در اصطلاح وال استریت عبارات زیادی از ارزش واقعی وجود دارد که در مورد آنها شوخی می شود که اغلب مبهم و به طور نامشخصی مطرح می شوند. به عنوان مثال، هنگام تلاش برای کمی کردن ارزش یک تجارت، چهار عبارت رایج عبارتند از ارزش ذاتی، ارزش منصفانه، ارزش بنیادی و ارزش واقعی. در حقیقت، اینها مترادف نیستند، اما اغلب به گونه ای استفاده می شوند که انگار هستند. با این وجود، هر چهار هدف مشترکی دارند.
چه آن را ارزش ذاتی، ارزش منصفانه، ارزش بنیادی یا ارزش واقعی بنامید، ایده این است که قیمتهای بهینه (سطوح ارزشگذاری) را تعیین کنید، که در تصمیمگیری صحیح برای خرید، فروش یا نگهداری یک سهام معین، منطقیتر است. و اگرچه مترادف دقیقی نیستند، اما همه آنها به اندازه ای نزدیک هستند که ارزش عملی داشته باشند. به عبارت دیگر، هر چهار مورد از این بیان ارزشگذاری بر محاسبه و دانستن ارزش واقعی کسبوکار شما (در محدوده معقول) متمرکز هستند، به طوری که تصمیمات شما میتواند برای عملکرد بلندمدت شما صحیح و مفید باشد. بنابراین، صرف نظر از معنای شناسی، همه چیز به داشتن یک چارچوب هوشمند برای اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری بلندمدت صحیح برمی گردد.
بنابراین ، حتی اگر من معتقدم که تلاش برای تلاش و استفاده از دقت در تعاریف مربوط به ارزش واقعی ، ارزش ذاتی ، ارزش اساسی یا ارزش منصفانه مفید و مهم است ، سرمایه گذاری نیازی به بازی کامل نیست. در نتیجه ، در ذات آنها و در مورد تصمیم گیری های موفقیت آمیز سرمایه گذاری ، همه آنها مفاهیمی هستند که می توانند برای شناسایی ارزش یک تجارت استفاده شوند. با این حال ، تفاوت ها و حتی تفاوت های ظریف وجود دارد که هر یک به خودی خود دلالت دارد. از طرف دیگر ، آزمایش واقعی که از هر یک از آنها پشتیبانی می کند این است که آیا می توان از آنها در برنامه های دنیای واقعی استفاده کرد یا خیر. بعداً در مقاله این نکته آخر را پوشش خواهم داد.
ارزش ذاتی
به نظر من ، یکی از اشتباهاتی که بسیاری از سرمایه گذاران هنگام تلاش برای محاسبه ارزش ذاتی انجام می دهند این است که با استفاده از فرمولهای مختلف ریاضی پیشنهادی بسیار سخت یا سفت و سخت هستند. در جدول زیر مقدار ذاتی 10 اشرافی سود سهام استاندارد و پور با بالاترین حق بیمه قیمت فعلی در مقابل محاسبه فرمول ارزش ذاتی محاسبه می کند.
این محاسبات با استفاده از یک ماشین حساب ارزش ذاتی محبوب انجام شده است که ناشناس باقی می ماند. نکته ای که من سعی می کنم با این جدول بیان کنم این است که با تکیه بر سخت ترین استفاده از فرمول ریاضی (فرمول بن گراهام) که توسط بسیاری از آنها پذیرفته شده است ، یک عدد ارزش ذاتی را ارائه می دهد که در برنامه های دنیای واقعی کاملاً غیر عملی است.
حرف من این است که هیچ یک از این اشرافی های سود سهام هرگز نمی توانند با قیمت ارزش ذاتی محاسبه شده خریداری شوند. به عبارت ساده تر ، اگر به سختی منتظر بودید که ارزش ذاتی را بر این اساس تجلی داشته باشد ، هرگز هیچ یک از این نام ها را در اختیار ندارید.
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
فرمول های بن گراهام برای محاسبه ارزش ذاتی
مفهوم ارزش ذاتی اغلب با پدر افسانه ای و به طور گسترده در نظر گرفته شده از ارزش سرمایه گذاری ، بن گراهام همراه است. علاوه بر مراجعه به اصطلاح "ارزش ذاتی" بارها در کار اصلی خود ، سرمایه گذار هوشمند ، بن گراهام نیز به پیشنهاد فرمول مشهور بن گراهام برای محاسبه ارزش ذاتی اعتبار دارد. فرمول توصیف شده توسط بن گراهام در نسخه تحلیل امنیتی 1962 به شرح زیر است:
v = مقدار ذاتی
EPS = درآمد دوازده ماه در هر سهم
8. 5 = پایه P/E برای یک شرکت بدون رشد
G = نرخ رشد 7 تا 10 ساله انتظار می رود
در سال 1974 ، بن گراهام فرمول خود را اصلاح کرد تا به طور دقیق تر تغییرات در نرخ بهره را حساب کند. آنچه در اینجا شناخت مهم است ، این است که رویکرد بن گراهام برای محاسبه ارزش ذاتی تکامل یافته است ، زیرا دانش و تجربه او نیز تکامل یافته است. فرمول ارزش ذاتی بن اصلاح شده (1974) به شرح زیر است:
V: ارزش ذاتی
EPS: آخرین درآمد 12 ماهه این شرکت برای هر سهم
8. 5: ثابت نشان دهنده نسبت P-E مناسب برای یک شرکت بدون رشد است که توسط گراهام پیشنهاد شده است
G: برآورد رشد درآمد بلند مدت شرکت (پنج سال) شرکت
4. 4: میانگین بازده اوراق بهادار شرکتی درجه بالا در سال 1962 ، هنگامی که این مدل معرفی شد
Y: عملکرد فعلی در اوراق قرضه شرکت AAA
مقاله زیر که من در 11 فوریه 2011 تألیف کردم ، اولین شواهد در دنیای واقعی من در مورد فرمول بن گراهام در محل کار را ارائه می دهد.(توجه داشته باشید که ابزار تحقیقاتی F. A. S. T. ™ ، فرمول کلاسیک بن را بر روی شرکت ها اعمال می کند وقتی رشد درآمد 5 ٪ یا کمتر است ، این یک تنظیم مهم و ضروری است ، همانطور که من در زیر با جزئیات بیشتر بحث خواهم کرد.)
البته خیلی بیشتر از کار بن گراهام نسبت به تکیه بر فرمول وجود داشت. بن اعتقاد داشت و تجزیه و تحلیل جامع تحقیقاتی اساسی را انجام داد. علاوه بر این ، او مفاهیم و عقاید خود را به طور گسترده از طریق کتاب های خود به اشتراک گذاشت که مشهورترین آنها سرمایه گذار هوشمند است.
گزیده ای که در صفحات 337 و 338 یافت می شود ، 7 توصیه وی را به آنچه که وی به عنوان سرمایه گذار دفاعی از آن یاد می کند خلاصه می کند. با این حال ، تشخیص دو نکته مهم نیز مهم است. شماره یک ، اینها به عنوان توصیه ای برای سرمایه گذاران محافظه کار (دفاعی) ارائه می شدند ، اما نه مطلق. نکته شماره دو ، خواننده همچنین باید در نظر داشته باشد که بن گراهام این توصیه ها را ایجاد کرد که آمریکا در درجه اول اقتصاد صنعتی قبل از تبدیل شدن به اقتصاد رایج تر خدمات مبتنی بر خدمات امروز بود. 7 توصیه بن به شرح زیر است:
"اینها در فصل بعد توسعه خواهند یافت ، اما ما آنها را به شرح زیر خلاصه می کنیم:
1. اندازه کافی.
2. یک وضعیت مالی به اندازه کافی قوی.
3. حداقل 20 سال گذشته سود سهام را ادامه دهید.
4- هیچ کسری درآمدی در ده سال گذشته وجود ندارد.
5- رشد ده ساله حداقل یک سوم در درآمد هر سهم.
(*توجه: محاسبات من نشان می دهد که این امر به معنای حداقل رشد تقریبی 3 ٪ درآمد است.)
6. قیمت سهام بیش از 1 1 ⁄ 2 برابر ارزش دارایی خالص.
7. قیمت بیش از 15 برابر متوسط درآمد سه سال گذشته. "(تأکید معدن.)
در نتیجه ، بیشتر مشاغلی که در ابتدا بن گراهام در حال ارزیابی بود ، سرشار از دارایی های ملموس بودند. بنابراین ، توصیه وی شماره 6 برای شرکتهای مبتنی بر دارایی های ملموس مناسب تر بود ، اما کمتر برای شرکت هایی که در اقتصاد مبتنی بر خدمات امروز فعالیت می کنند که در آن ترازنامه های بسیاری از شرکت ها نیز شامل سطوح قابل توجهی از دارایی های نامشهود است.(توجه: این یکی از دلایلی است که جدول ماشین حساب با ارزش ذاتی فوق چنین نتایج ارزش ذاتی غیر عملی را تولید می کند.)
استفاده از محاسبه دقیق از ارزش دارایی های نامشهود مانند مالکیت معنوی و حسن نیت بسیار چالش برانگیزتر از ارزش گذاری یک ساختمان یا تجهیزات و غیره است. جریان نقدی قادر به تولید آن به نمایندگی از ذینفعان خود است. دارایی های نامشهود ، مانند دارایی های ملموس ، می تواند و انجام جریان نقدی قابل توجهی برای بسیاری از شرکت ها و شرکت های مبتنی بر فناوری ایجاد کند. بنابراین ، حتی اگر ارزش دقیق آنها دشوارتر باشد ، آنها ارزش اقتصادی واقعی را تولید می کنند.
نکته ای که من سعی می کنم بیان کنم این است که من معتقدم بن گراهام پایه و اساس کاملی برای رویکردهای منطقی برای ارزیابی یک تجارت فراهم کرده است. با این حال ، من همچنین می دانم و معتقدم که جانبازان و پیروان وی بر اساس بنیادی که بن ساخته است ، وظیفه دارد. مشهورترین دانش آموز وی ، وارن بافت ، چشم انداز این فرضیه را به شرح زیر ارائه می دهد:
"شما می توانید یک زندگی کامل و با ارزش داشته باشید بدون اینکه هرگز در مورد حسن نیت فکر کنید و این استهلاک است. و از مشاغل که ارزش آنها تا حد زیادی به حسن نیت اقتصادی بستگی دارد. این تعصب باعث شد بسیاری از اشتباهات مهم تجاری از بین بروند اگرچه نسبتاً کمی از کمیسیون وجود دارد. کینز مشکل من را شناسایی کرد. "این مشکل نه در ایده های جدید بلکه در فرار از ایده های قدیمی است.. فرار من به تأخیر افتاد ، تا حدودی به این دلیل که بیشتر آنچه که من توسط همان معلم تدریس می کردم ، بسیار ارزشمند بوده است (و همچنان ادامه دارد). در نهایت ، تجربه تجاری ، مستقیم و متعارف ، ترجیح فعلی من را برای مشاغلی که در اختیار دارند ، ایجاد کردمقادیر زیادی از حسن نیت ماندگار و از حداقل دارایی های ملموس استفاده می کند. "
وارن بافت
سپس بار دیگر ، وارن بافت در مورد ضرورت ایجاد بر مفاهیم بنیادی بن به شرح زیر است:
"بنابراین اولین درس ما: مشاغل منطقی ارزش بسیار بیشتری از دارایی های ملموس خالص دارند که انتظار می رود درآمد آن را در چنین دارایی هایی به میزان قابل توجهی بیش از نرخ بازده بازار تولید کنند. ارزش سرمایه گذاری شده این بازده اضافی حسن نیت اقتصادی است."
وارن بافت
با این حال ، این بخش از این مقاله در نظر گرفته شده است که در درجه اول به توصیه بن گراهام شماره 7 "قیمت بیش از پانزده برابر متوسط درآمد سه سال گذشته" توجه نمی کند. منابع اضافی در مورد اصل P/E 15 به عنوان گزیده های اضافی زیر از نسخه اصلاح شده سرمایه گذار هوشمند فاش شد:
"انتخاب سهام برای سرمایه گذار دفاعی 349
6. نسبت قیمت/درآمد متوسط
قیمت فعلی نباید بیش از 15 برابر درآمد متوسط سه سال گذشته باشد.
7. نسبت متوسط قیمت به دارایی
قیمت فعلی نباید بیش از 1 1 تا 2 برابر ارزش کتاب آخرین گزارش باشد. با این حال ، ضرب درآمدهای زیر 15 می تواند یک ضرب بالاتر از دارایی ها را توجیه کند. به عنوان یک قانون انگشت شست ، ما پیشنهاد می کنیم که محصول چند برابر نسبت قیمت به ارزش کتاب نباید از 22. 5 تجاوز کند..
"350 سرمایه گذار هوشمند
حداکثر رقم پیشنهادی 15 برابر درآمد ممکن است به یک نمونه کارها معمولی با میانگین ضرب ، مثلاً 12 تا 13 بار منجر شود. "
بدیهی است ، بن گراهام در مورد نسبت P/E 15 به عنوان یک متریک ارزیابی مهم ، تمرکز و نظر شدیدی داشت. صادقانه بگویم ، من از مفهوم P/E 15 به نمایندگی از ارزیابی منصفانه یا هر آنچه که می خواهید آنرا بنامید ، برای اکثر شرکت های تجاری تحت تجارت پشتیبانی می کنم. علاوه بر این ، من می خواهم رنگ و وضوح دیگری را در مورد چگونگی و چرا معتقدم که یک PE 15 از 15 مهم و مرتبط با ملاحظات ارزیابی در سهام مشترک است ، اضافه کنم.
اول از همه ، من اعتقاد ندارم که این یک تصادف صرف باشد که نسبت متوسط P/E 200 ساله S& P 500 نیز تقریباً 15 ساله بوده است. درک کامل از نسبت P/E به عنوان یک معیار ارزیابی شامل تحقق آن استهمچنین فرمول کوتاه DCF (تخفیف جریان نقدی) به خودی خود است. نسبت P/E 15 نشان دهنده عملکرد درآمد 6. 67 ٪ است.(این محاسبه به راحتی با معکوس کردن شمارنده و مخرج نسبت P/E به E/P انجام می شود.)
علاوه بر این ، نسبت P/E از 15 نشان دهنده یک معیار ارزیابی از عملکرد درآمد فعلی است که همچنین با نرخ بازده بلند مدت (6 ٪ تا 8 ٪) که سهام را تحویل داده است ، در هنگام تراز کردن ارزش ها با ارزش ذاتی ، همبستگی نزدیک دارد (P/E 15). بدون تدوین بیشتر ، ادعای من این است که بازده 6 ٪ تا 8 ٪ انتظار منطقی از آنچه می توان از یک شرکت معمولی یا متوسط انتظار می رود در طولانی مدت تولید کند. مسلماً ، نسبت P/E 15 برای همه سهام اعمال نمی شود ، اما تحقیقات ، مشاهده و تجربه طولانی من را از اهمیت و اهمیت نسبت P/E 15 به عنوان یک راهنمای ارزیابی متقاعد کرده است.
با این وجود ، و همانطور که قبلاً اشاره کردم ، اثبات در پودینگ است. به عبارت دیگر ، تئوری ها ممکن است عالی باشند ، اما آیا می توان آنها را در شرایط و شرایط دنیای واقعی مورد استفاده و آزمایش قرار داد. پاسخ من به طور جدی بله است ، و این مبتنی بر چندین دهه مشاهده و اعتبارسنجی در هزاران سهام با استفاده از F. A. S. T است. Graphs ™ ابزار تحقیق. این ابزار نرم افزاری Analyzer Fundamentals از فرمول اصلاح شده بن گراهام که در بالا به نقل از ارزیابی عادلانه در شرکتهای افزایش یافته در درآمد 5 ٪ یا کمتر استفاده می شود ، استفاده می کند.
هنگامی که فرمول بن گراهام اعمال می شود ، این در نمودارها با مخفف GDF برای فرمول گراهام Dodd در جعبه های حقایق سریع کد شده در سمت راست هر نمودار تعیین می شود. علاوه بر این ، برای شرکت هایی که بین 5 ٪ تا 15 ٪ رشد می کنند ، یک فرمول برون یابی (GDF-PEG) نیز استفاده می شود اما نسبت P/E را در 15 بر اساس منطق ارائه شده در بالا قرار می دهد.
درآمد و قیمت زیر با همبستگی F. A. S. T. نمودارها ™ با استفاده از نمونه های زندگی واقعی از اعتبار و کاربرد عملی فرمول بن گراهام در دنیای واقعی ، شواهدی ارائه می دهند. به عنوان یک یادداشت جانبی ، همانطور که خواننده این نمودارها را مرور می کند ، پیشنهاد می کنم آنها همچنین در نظر بگیرند که هر F. A. S. T. نمودارها ™ در واقع یک آزمایش پشتی واضح و گرافیکی از اعتبار منطق (که بر اساس آموزه های بن گراهام پایه گذاری شده است) ارائه می دهد که بر اساس آنها ساخته شده است.
Kimberly-Clark Corp. (KMB)
برای نشان دادن چگونگی کار فرمول بن گراهام در دنیای واقعی ، من مجموعه ای از نمودارهای زیر را ارائه می دهم که با 7 توصیه از سرمایه گذار هوشمند که در بالا به آن اشاره شده است مطابقت دارد. اگرچه من همه 7 را پوشش خواهم داد ، اما این کار را به ترتیب ذکر شده انجام نمی دهم. اولین نمودار من ، درآمد کیمبرلی-کلارک را در هر اشتراک (خط نارنجی) ، به وضوح اعتبار شماره 4: بدون کسری درآمد در 10 سال گذشته را تأیید نمی کند.
نمودار همچنین امتیاز شماره 5 را تأیید می کند: رشد ده ساله حداقل یک سوم درآمد هر سهم-درآمد از 3. 55 دلار در هر سهم در سال 2003 به 5. 29 دلار در هر سهم در سال 2012 افزایش یافته است ، که این دو سوم رشد یا تقریباً دو برابر BEN است. واد
منطقه سایه آبی روشن ، سود سهام پرداخت شده را نشان می دهد ، و خط صورتی قبل از پرداخت ، همان سود سهام را ترسیم می کند و از این طریق نسبت پرداخت را نشان می دهد. اگرچه در نمودار نشان داده نشده است ، کیمبرلی کلارک بیش از 20 سال سود سهام مداوم را پرداخت کرده است که شماره توصیه شده بن شماره 3 را ملاقات می کند: حداقل 20 سال گذشته سود سهام را ادامه داد.
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
در مرحله بعد ، با افزودن ماهانه قیمت سهام به نمودار (خط سیاه) بدون شک اعتبار فرمول بن گراهام را در کار در دنیای واقعی مشاهده می کنیم. به عبارت دیگر ، می بینیم که فرمول بن در شرایط زندگی واقعی کار می کند. اول از همه ، توجه کنید که چگونه قیمت خط درآمد نارنجی را با گذشت زمان ردیابی می کند (به یاد داشته باشید که خط نارنجی برابر با PE 15 در کل نمودار است). همچنین ، توجه داشته باشید که هر بار که قیمت در بالا یا پایین تر از آن منحرف می شود ، اما به خصوص بالاتر از خط نارنجی ، چگونه به زودی با پایان نامه Ben's's P/E 15 هماهنگ می شود.
رابطه درآمد و قیمت نسبت به نسبت 15 P/E (خط نارنجی) نشان می دهد که وقتی قیمت سهام کیمبرلی-کلارک ، قانون بن شماره 7 را نقض کرده است: قیمت بیش از 15 برابر متوسط درآمد 3 سال گذشته (به سادگی بررسی کنید. 3 سال گذشته درآمد و قیمت در نمودار - دایره قرمز). هر بار قیمت بالاتر از خط نارنجی به وضوح کمتر از زمان بهینه برای سرمایه گذاری در کیمبرلی-کلارک نشان می دهد. به عبارت دیگر ، بهترین زمان برای سرمایه گذاری در Kimberly-Clark زمانی بود که قیمت آن در خط نسبت نارنجی 15 P/E قرار داشت.
از جعبه حقایق سریع به سمت راست نمودار ، می بینیم که کیمبرلی-کلارک دارای یک کلاه بازار بیش از 37 میلیارد دلار است. به طور مستقیم ، این اعتبار شماره 1 بن را تأیید می کند: اندازه کافی.
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
تصویر فوری ترازنامه کیمبرلی کلارک نشان می دهد که دارایی های هر سهم (atps) به طور قابل توجهی از بدهی بلندمدت هر سهم (dltps) و در نهایت بدهی به ازای هر سهم (dtps) فراتر می رود. این نمودار همچنین نشان می دهد که بیشتر بدهی های کیمبرلی کلارک بلندمدت است. روی هم رفته، من معتقدم این نمودار نشان میدهد که کیمبرلی کلارک به نقطه شماره ۲ بن میرسد: یک شرایط مالی به اندازه کافی قوی.
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
با این حال، کیمبرلی کلارک یکی از 7 قانون بن گراهام را نقض می کند. ارزش سهام مشترک کیمبرلی کلارک یا ارزش دفتری هر سهم (ceqps) 11. 41 دلار در سه ماهه اخیر آن (MRQ) نشان می دهد که قیمت فعلی به طور قابل توجهی بیشتر از قانون شماره 6 بن است: قیمت سهام بیش از 1 ½ برابر ارزش خالص دارایی نیست. با این حال، من معتقدم که این نیز به بحث بالا در مورد ارزش گذاری دارایی های نامشهود هنگام ارزیابی شرکت های مدرن صحبت می کند. به عبارت دیگر، اصل ارزش دفتری 1 ½ برابر در مورد شرکت های مدرن به اندازه روزگار بن معتبر نیست.
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
تامپکینز مالی (TMP) و Bemis Company Inc. (BMS)
دو مثال بعدی من به عنوان شواهد اضافی از 7 توصیه بن گراهام به سرمایه گذار تدافعی ارائه شده است. من از خواننده میخواهم که هر دوی این مثالها را بررسی کند و 7 توصیه بن گراهام را همانطور که من با کیمبرلی کلارک انجام دادم، اعمال کند.
با این حال، برای جلوگیری از پرحرفی بیش از حد خواننده، من به سادگی نمودارهای هر یک را ارائه می کنم و به آنها اجازه می دهم که خودشان در هر دو مثال صحبت کنند. اما همانطور که آنها را مرور می کنید، به یاد داشته باشید که این کار را با در نظر گرفتن 7 توصیه بن گراهام انجام دهید، همانطور که من با مثال کیمبرلی-کلارک انجام دادم.
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
General Mills Inc. (GIS) و VF Corp. (VFC)
با 2 مثال بعدی، من نشان میدهم که چگونه اصل و دیدگاه بن گراهام در مورد اهمیت نسبت P/E 15 برای شرکتهایی که درآمدشان بالاتر از 5٪ اما کمتر از 15٪ در سال است، کار میکند. حتی اگر نرخ رشد سود بالاتر است، ارتباط دنیای واقعی P/E 15 به عنوان یک اندازه گیری ارزش گذاری مهم کاملاً واضح است. اگرچه شیب خط نرخ رشد سود نارنجی در هر دو مثال بالاتر از 5% است، در هر دو مورد، میبینیم که نسبت P/E 15 نشاندهنده پراکسی قوی ارزشگذاری منصفانه است. به عبارت دیگر، توجه کنید که قیمت چگونه با خط نسبت نارنجی 15 P/E همبستگی دارد.
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
شرکت پراکتر اند گمبل (PG)
من همچنین یک نمودار همبستگی درآمدی و قیمت را در شرکت Procter & Gamble درج کرده ام که در آن خط ارزیابی توجیه شده درآمدهای نارنجی نیز در P/E 15 محاسبه می شود. 7 توصیه بن گراهام از این قاعده مستثنی نیست.
با این وجود ، اگر نمودار را در Procter & Gamble به وضوح مطالعه کنید ، اهمیت و ضرورت محاسبه یک خط نسبت P/E معمولی (خط آبی روی نمودار) را کشف خواهید کرد. Procter & Gamble نمونه ای از شرکتی را نشان می دهد که از لحاظ تاریخی فرماندهی حق بیمه ای را که نقض توصیه های بن گراهام است ، انجام داده است.
از طرف دیگر ، جالب است که توجه داشته باشید که چگونه در رکود اقتصادی بزرگ که توصیه های مهم بن بازی شد ، با کاهش قیمت سهام Procter & Gamble به دنبال رکود بزرگ ، خط نارنجی را برای چند سال ردیابی کرد. با این حال ، خاطرات کوتاه هستند و Procter & Gamble بار دیگر به سطح ارزیابی حق بیمه خود بازگشت.
(برای بزرگنمایی کلیک کنید)
خلاصه و نتیجه گیری
من فکر می کنم مهم است که بیان کنیم که من طرفدار اصلی بن گراهام هستم و او را به یکی از مهمترین مربیان من می دانم. با این حال ، این مهم است که تشخیص دهیم که بن گراهام برخی از مشهورترین سرمایه گذاران را که تاکنون سیاره را طی کرده اند ، آموخته است. تعداد کمی از شناخته شده های والتر جی شولوس ، تام ناپ ، ویلیام جی رون ، چارلی مونگر ، ریک گورین ، استن پرلمتر و سرانجام مشهورترین همه وارن بافت. همه این سرمایه گذاران مشهور در مقاله ای از وارن بافت منتشر شده در شماره 1984 هرمس با عنوان سوپر سرمایه گذاران گراهام و دیودزویل منتشر شد.
با این حال ، دلیل من برای ذکر این نام ها به گونه ای است که می توانم خاطرنشان کنم که بدون استثنا همه آنها پایه و اساس محکمی را که بن گراهام گذاشته و بر آن ساخته است ، گرفتند. در نتیجه ، من پیشنهاد می کنم که ما باید بیشتر روی ذات اصول متمرکز شویم که معلمان بزرگ مانند بن گراهام ارائه می دهند ، و کمتر در تلاش برای داشتن بیش از حد فنی یا سفت و سخت با کاربردشان هستند. آنچه بن گراهام واقعاً در تلاش بود به ما بیاموزد ، اهمیت تلاش برای شناسایی ارزش عادلانه و استفاده از آن برای اجرای تصمیمات خرید ، فروش یا تصمیم گیری بود. به عبارت دیگر ، من اعتقاد ندارم كه بن از ما انتظار داشت كه به سختی یا متعصبانه تلاش كنیم تا هر یك از پیشنهادات خود را بدون استفاده همزمان برخی از اندیشه های منطقی و تفكر انتقادی در پشت آنها اعمال كنیم.
علاوه بر این، هر چه زمان میگذرد، پایگاه دانش ما هر لحظه بیشتر میشود. بنابراین، بشر پیوسته بر پایه دانش خود بنا میکند و آن را گسترش میدهد و بر درک ما از اصول مهم در همه زمینههای زندگی گسترش میدهد. اصول مالی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. به عبارت دیگر، فرمولهای دقیقی که برای محاسبه ارزش منصفانه استفاده میکنیم ممکن است در طول زمان تغییر کند، اما اصل اساسی سرمایهگذاری تنها زمانی که سهام به ارزش منصفانه یا پایینتر باشد، بیزمان است.
بنابراین، من پیشنهاد میکنم که درسهای ارزشمندی را که معلمان بزرگی مانند بن گراهام برای ما گذاشتهاند، بیاموزیم، اما در عین حال مایل باشیم و بتوانیم پایگاه دانش در حال گسترش خود را با ایجاد پایههایی که آنها از آنها حمایت میکنند، به کار ببریم.
در نهایت، می توان آن را ارزش ذاتی، ارزش بنیادی، ارزش منصفانه یا ارزش واقعی نامید و مهم نیست. آنچه مهم است این است که ما تصمیمات سرمایه گذاری صحیح و مطمئنی را می گیریم که بر اساس ارزش های اساسی معقول است. به همین ترتیب، ما باید آنقدر باهوش باشیم که تشخیص دهیم هرگونه محاسبات مربوط به ارزش سهام یا یک تجارت هرگز نمی تواند کاملاً دقیق باشد. اما مهمتر از همه، آنها نیازی به این کار ندارند، آنها فقط باید به اندازه کافی دقیق باشند تا فرصتی برای رشد موفقیت آمیز پورتفولیوها و درآمدی که می توانند در طول زمان فراهم کنند را برای ما فراهم کنند. این امر به ویژه برای سرمایه گذاران بازنشسته بسیار مهم است.
برای بینش بیشتر در مورد ارزیابی ارزش منصفانه (یا هر چیزی که می خواهید آن را بنامید) پیوندهایی را به مقالات زیر که قبلاً در مورد این موضوع نوشتم ارائه می دهم.
چگونه بفهمیم که چه نرخ بازدهی از سهام خود انتظار می رود قسمت 1، قسمت 2 و قسمت 3.
در این بخش یک از این مجموعه دو قسمتی تمرکز در درجه اول بر نگاه به ارزش های تاریخی بود. در بخش 2، من تمرکز را به آینده و اهمیت تنزیل جریان های نقدی آتی (DCF) معطوف خواهم کرد.
سلب مسئولیت: نظرات این سند صرفاً برای مقاصد اطلاعاتی و آموزشی است و نباید به عنوان توصیه ای برای خرید یا فروش سهام ذکر شده یا درخواست معاملات یا مشتریان تلقی شود. عملکرد گذشته شرکتهای مورد بحث ممکن است ادامه پیدا نکند و شرکتها ممکن است به رشد درآمدی که پیشبینی میشد دست پیدا نکنند. اعتقاد بر این است که اطلاعات این سند دقیق است، اما تحت هیچ شرایطی نباید شخصی بر اساس اطلاعات موجود در آن عمل کند. ما توصیه نمی کنیم که کسی بدون مشورت با یک مشاور سرمایه گذاری در مورد مناسب بودن چنین سرمایه گذاری هایی برای شرایط خاص خود، بر اساس اطلاعات سرمایه گذاری عمل کند.
افشا: من طولانی KMB، GIS، PG هستم. این مقاله را خودم نوشتم و نظرات خودم را بیان می کند. من برای آن غرامت دریافت نمی کنم. من با هیچ شرکتی که سهام آن در این مقاله ذکر شده است رابطه تجاری ندارم. KMB طولانی، GIS و PG در زمان نوشتن.