اهمیت تحلیل بنیادی در فارکس

  • 2021-02-13

Orbex Default Thumb

تحلیل بنیادی رویکردی برای تحلیل بازارها با در نظر گرفتن عواملی مانند مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. این عوامل تمایل دارند بر عرضه و تقاضای امنیت در سوال تأثیر بگذارند.

تحلیل بنیادی یکی از دو روش تحلیل بازار فارکس است. رویکرد دیگر، تحلیل تکنیکال رایج تر است.

وقتی می‌خواهید بازارها را مطالعه کنید، تحلیل‌های بنیادی و فنی هر دو مهم هستند. با این حال، معامله گران عمدتاً هنگام معامله ارزها اصول بنیادی را نادیده می گیرند و فقط بر تحلیل تکنیکال تمرکز می کنند.

بحث کلی این است که معامله گران روزانه که فقط در یک بازه زمانی کوچک معامله می کنند، نیازی به توجه به فاندامنتال ندارند. این به این دلیل است که عوامل بنیادی هستند که تمایل دارند بر روندهای بلندمدت تأثیر بگذارند.

با این حال، صرف نظر از اینکه در حال معامله روزانه یا نوسانی هستید، توجه به تحولات اساسی در بازارها نیز مهم است. اگر کورکورانه و صرفا بر اساس تحلیل تکنیکال معامله کنید، در واقع می توانید انتظار ضرر در معاملات خود را داشته باشید.

در این مقاله به این می پردازیم که تحلیل بنیادی چیست و چرا معامله گران باید به آن توجه کنند.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی رویکردی است که به ارزش ذاتی سرمایه گذاری می پردازد. در حالی که این تعریفی است که به طور گسترده در بازارهای سهام استفاده می شود، در بازارهای فارکس نیز صدق می کند.

تحلیل بنیادی مطالعه بررسی تحولات اقتصادی است که می تواند بر ارزش یک ارز تأثیر بگذارد.

با درک تحلیل فاندامنتال، می توانید متوجه شوید که ارزش پول بیش از حد است یا کمتر.

بازارها همیشه آینده نگر هستند. بنابراین، قیمتی که در نمودار مشاهده می کنید، اخبار موجود در آن زمان را تخفیف می دهد. با این حال، زمانی که انتشارات اقتصادی منتشر می شود، بازارها با اطلاعات به روز شده سازگار می شوند.

بنابراین اگر می‌خواهید از هرگونه حرکت ناخوشایند بازار جلوگیری کنید، درک اصول یک جنبه مهم است.

تحلیل بنیادی در بازارهای فارکس نیازمند تحلیل شاخص های مختلف اقتصادی است.

نقش نرخ بهره

بازارها بر اساس انتظارات نرخ بهره که توسط بانک های مرکزی تعیین می شود، حرکت می کنند. بانک ها با ارزیابی شاخص های اقتصادی نرخ ها را تعیین می کنند.

زمانی که بانک مرکزی سیاست های پولی را سخت تر می کند، که اساساً به معنای افزایش نرخ بهره است، نشان دهنده این است که اقتصاد با سرعت ثابتی در حال حرکت است. تورم در حال افزایش است و تولید ناخالص داخلی در حال گسترش است. بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش می دهد که به نوبه خود باعث کاهش عرضه پول می شود.

در نتیجه نرخ های بهره بالاتر، هزینه های استقراض بیشتر می شود و بنابراین پول کمتری برای دور زدن وجود دارد. این باعث ایجاد تقاضا برای ارز مورد نظر می شود. بانک مرکزی برای جلوگیری از گرم شدن بیش از حد اقتصاد، سیاست های پولی را تشدید می کند.

از سوی دیگر، بانک مرکزی می تواند سیاست پولی سست را دنبال کند. این زمانی است که بانک مرکزی سیگنال می دهد که نرخ سود کاهش می یابد.

یک بانک مرکزی سیاست پولی سست را به منظور تحریک رشد در اقتصاد دنبال می کند. این می تواند زمانی اتفاق بیفتد که تورم ضعیف باشد و اقتصاد آنقدر خوب عمل نکند. بانک مرکزی با دنبال کردن یک سیاست پولی سست، اساسا وام را ارزان می کند.

این به نوبه خود، عرضه بیشتر پول را ایجاد می کند که به افزایش تورم کمک می کند.

بانک مرکزی چگونه نرخ سود را تعیین می کند؟

همانطور که گفته شد، نرخ بهره هسته اصلی معاملات ارز را تشکیل می دهد. و بر اساس ارزیابی هیات مدیره بانک مرکزی از شاخص های اقتصادی است. بسیاری از بانک‌های مرکزی در سراسر جهان و به‌ویژه آن‌هایی که در اقتصادهای توسعه‌یافته هستند، از یک دستور دوگانه برای حفظ ثبات قیمت و رشد شغل پیروی می‌کنند.

بنابراین، یک بانک مرکزی در ارزیابی نرخ بهره به دو شاخص کلیدی نگاه می کند. اینها هستند:

  • تورم
  • نرخ بیکاری

علاوه بر دو مورد فوق، سایر شاخص‌های کلیدی اقتصادی شامل تولید ناخالص داخلی (GDP)، خرده‌فروشی و برخی شاخص‌های آینده‌نگر هستند که می‌توانند نشان دهند که احتمالاً اقتصاد در ماه‌های آینده چگونه عمل خواهد کرد.

به عنوان معامله‌گران، توجه به این شاخص‌های اقتصادی می‌تواند به شما چشم‌اندازی درباره نحوه تعیین نرخ بهره توسط بانک مرکزی بدهد.

اکثر بانک های مرکزی پیش بینی های فصلی خود را در مورد تولید ناخالص داخلی، بیکاری و تورم منتشر می کنند. معامله گران می توانند با حفظ این موارد به عنوان یک معیار، ارزیابی کنند که اقتصاد چگونه بوده است.

بانک‌های مرکزی در اقتصادهای توسعه‌یافته اغلب نرخ تورم ۲ درصدی را تعیین می‌کنند. بنابراین، معامله گران می توانند روندهای تورم را ارزیابی کنند تا نتیجه تصمیمات نرخ بهره بانک مرکزی را تعیین کنند.

برای مثال، زمانی که روند تورم نشان می‌دهد که قیمت‌های مصرف‌کننده به احتمال زیاد در ماه‌های آینده کاهش می‌یابد، می‌توانید انتظار داشته باشید که بانک مرکزی در پیام‌های خود بی‌توجه باشد. این به نوبه خود می تواند بر روی ارزها تأثیر منفی بگذارد و منجر به کاهش ارزش در برابر ارزهای مشابه شود.

برعکس، زمانی که روند تورم نشان می‌دهد که قیمت‌های مصرف‌کننده افزایش می‌یابد، می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که بانک مرکزی در پیام خود جنگ‌طلب خواهد بود. معامله گران می توانند به روندهای تورم نگاه کنند و بنابراین درک کنند که بازارها برای افزایش ارزش پول در موقعیت خود قرار می گیرند.

آیا برای درک اصول فارکس باید یک اقتصاددان باشید؟

پاسخ منفی است!برای درک اصول در بازارهای فارکس، نیازی به داشتن مدرک در اقتصاد ندارید. با این حال، داشتن یک ایده اولیه از شاخص های اقتصادی می تواند برای درک تأثیری که می تواند در بازارهای فارکس داشته باشد، برای شما مفید باشد.

یکی از ساده ترین راه ها برای شروع، پیروی از تقویم اقتصادی است. تقویم اقتصادی فارکس برنامه ای از رویدادهای اقتصادی که در طول روز، هفته یا ماه اتفاق می افتد را به شما ارائه می دهد.

تقویم اقتصادی همچنین جزئیات بیشتری از جمله میزان تأثیر انتشار اقتصادی بر ارزها، زمان انتشار و پیش‌بینی‌ها/خوانش‌های قبلی را در اختیار شما قرار می‌دهد.

بر این اساس شما می توانید قضاوت منصفانه ای در مورد چگونگی حرکت ارز داشته باشید.

برای مثال، اگر به گزارش ماهانه بازار کار نگاه می‌کنید، می‌دانید که وقتی نرخ بیکاری کاهش می‌یابد بهتر است. بنابراین، با نگاهی به پیش‌بینی‌ها و نرخ بیکاری ماه قبل، می‌توانید انتظار داشته باشید که اگر داده‌های واقعی بهتر باشد، ارز صعودی باشد.(این بدان معناست که نرخ بیکاری در واقع کاهش یافته و نسبت به ماه قبل بهتر بوده است).

در حالی که نمی توانید انتظار داشته باشید که یک شبه با اصول فارکس آشنا شوید، نگاهی مداوم به اخبار بازار در حین توسعه می تواند شروع خوبی باشد.

آیا تحلیل فاندامنتال در بازارهای فارکس مزایایی دارد؟

تحلیل بنیادی یکی از دو رکن اصلی مطالعه بازارهای ارز یا هر نوع بازار مالی دیگری است. تجزیه و تحلیل بنیادی به شما امکان می دهد تا عواملی را که پشت عمل قیمت هستند، درک کنید.

از سوی دیگر، تحلیل تکنیکال مطالعه تاریخچه قیمت است که برای پیش‌بینی حرکات آتی قیمت استفاده می‌شود.

بنابراین، وقتی تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی را با هم ترکیب می کنید، می توانید تصویر بزرگتر و واضح تری بسازید. تنها با ترکیب این دو می‌توانید بفهمید که چرا قیمت از سطح حمایت جهش کرد. یا اگر شکست از سطح مقاومت واقعا معتبر بود و با پشتوانه اصولی که این حرکت را توجیه می کرد، حمایت می شد.

  • نویسنده : عبداله برادران نخجوانی
  • منبع : russianproscenium.online
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.